masihi

زندگی با خداوند زنده

masihi

زندگی با خداوند زنده

من اطمینان دارم آن خدائی که در شما کار نیکوئی شروع کرد …

پولس این مطلب را برای کلیسای فیلیپی که شهری مرفه در شمال یونان بود مینویسد این شهر امروزه در نزدیکی مرز بلغارستان است220px-Philippi_location

پولس در طول دومین سفر تبلیغاتی اش 50 ساله بود و 17 سال از مرگ و رستاخیر عیسا میگذشت .

وقتی پولس به فیلیپی رسید چه کرد ؟

فیلیپی در آن زمان  پر از رومیان و یونانیان بود و در آن زمان کتاب مقدس شرک محسوب میشد .در آن دوران یهودیان با  لقب  امتها نامیده می شدند.

پولس شنیده بود بعضی ازهموطنان او که زیاد هم نبودند در کنار رودخانه برا ی دعا کنار هم جمع می شوند. پولس به آنجا رفت و تعدادی از خانم ها را مشاهده کرد که برای دعا جمع شده اند.در بین آنها بانوی تاجر و محترمی هم  بود که هنگام موعظه پولس ، نزدیک آمده و پولس را در آغوش کشید و خود و همه خوانواده اش به مسیح ایمان آوردند و بدین ترتیب بنای کلیسای پل در فیلیپی آغاز شد.

اما اکنون پولس این نامه را به کلیسای فیلیپی در زمانی می نویسد که 10 سال است او در شهر رم زندانی است.

او از شادیها و نگرانیهای کلیسای فیلیپی زیاد شنیده است .زمانیکه گرد هم آمدن برای دعا آسان نیست و جامعه درکی از مجمع و اعضا( کلیسا) ندارد.

در آن زمان وفاداری به امپراطوری بسیار بالا بود .و فیلیپی شهری بود مستعمره روم پر از سربازان بازنشسته ارتش روم.

مستعمره روم امتیازی که دیگر شهرها نداشتند. شهری  که مورد علاقه رومیان بود و رومیان  می خواستند این شهر همچنان مستعمره باقی بماند.

در چنین شهری امپراطور بود که مورد ستایش قرار می گرفت نه مردی چون عیسی که باید ستوده میشد.

مردم شهر جماعتی بودند تحت تاثیر محیط خصمانه رومیان . اما بدتر از آن این بود که تشکیل کلیسا و اجماع هم جرم محسوب میشد.

و زمانی هم که کلیساو اجماعی شکل میگرفت تمایل به رفتن در جهات مختلف در اجماع وجود داشت ومدام  اختلاف بین چند تن از اعضای کلیسا بوجود می آمد و  همه ایمانداران از بودن در جمع  دلسرد بودند.

اگر ما در آن هنگام بودیم چه تصمیمی می گرفتیم ؟ پولس در آن زمان چه میتوانست بکند ؟

احتمال پراکندگی در فیلیپی بسیار بالا بود. اشتیاق به جهان اطراف و ظواهر دنیوی ، گرایش به یاس و تکه تکه شدن را بیشتر مینمود.

و در این میان پولس این جملات دقیق را برای آنها می نویسد:philippians-1

فیلیپیـان   فصل ۱  (ترجمه شریف)

  دعای پولس برای آنها  

 ۳ هر وقت که شما را به یاد می‌آورم خدا را شکر می‌کنم

 ۴ و در تمام دعاهایم نام شما را با شادمانی ذکر می‌کنم ۵ و بخاطر همکاری شما در انتشار انجیل که از اولین روز شنیدن آن تا به حال ادامه دارد خدا را سپاس می‌گویم.  ۶ من اطمینان دارم آن خدائی که در شما کار نیکوئی شروع کرد تا روز عیسی مسیح آنرا به کمال خواهد رسانید. 

او در این شرایط چگونه میتوانست اعتماد به نفس به کلیسای فیلیپی بدهد؟

او چگونه می توانست ایمان آنان را افزایش دهد ؟

چگونه عیسی به پولس اعتماد کرد؟چگونه عیسی به پولس اعتماد کرد و چه اتفاقی در راه دمشق برای پولس افتاد ، کسی که برای فشار به مسیحیان عازم این سفر بود.

او به شدت فریسی بود و مسیحیان  را سرکوب می کرد اما در راه دمشق مسیح بر او ظاهر شد نوری که مستقیم به چشمان او تابید و باعث کوری او شد.

 این بدان معنا نیست که عیسی پولس را انتخاب کرد و به او اعتماد کرد چون او دارای شخصیت و مهارت های خوب رهبری بود .  او برگزیده شد تا از این تواناییها در راه درست استفاده کند.وقتی به دمشق رسید نابینا بود و 3 روز در بستر بدون توان خوردن و آشامیدن بود . ولی اولین سوالی که پرسید این بود که عیسی کیست ؟ در جاییکه می دانست هیچ ایمانی به عیسا مسیح ندارد.

عیسی از آنانیاسیک مسیحی که در دمشق زندگی میکرد  خواسته بود که به دیدن پولس برود.

او به خانه حنانیا برای دیدن پولس آمد دستش را برروی پیشانی او گذاشت و او را شائول خواند و پولس بینایی خود را بدست آورد و از روح القدس پر شد .پس به سرعت تعمید گرفت

اعمال رسولان   فصل ۹  (ترجمه شریف)

 ۱۷ پس حنانیا رفت، وارد آن خانه شد و دست بر شائول گذاشت و گفت: «ای برادر، ای شائول، خداوند یعنی همان عیسائی که بین راه به تو ظاهر شد مرا فرستاده است تا تو بینائی خود را بازیابی و از روح‌القدس پر گردی.» ۱۸ در همان لحظه چیزی مانند پوسته از چشمان شائول افتاد و بینائی خود را بازیافت و برخاسته تعمید گرفت.  ۱۹ بعد از آن غذا خورد وقوت گرفت. شائول مدتی در دمشق با ایمانداران بسر برد.

حالا پولس شروع به تجزیه تحلیل اینکه چرا عیسی به او اعتماد کرده و بر او نمایان شده بود.

کرد اما او نیاز به تایید و اعتماد دیگران هم داشت.

آیا ایمان ما هم  از عیسی نشات گرفته است ؟ آیا ما درک می کنیم که خداوند ما را با شخصیت ها و هدایایی آفریده و ما باید آنها را بکار گیریم؟

آیا باور داریم که او در پادشاهی خود منتظر ماست؟

نقشه و هدف او برای زندگی ما چیست؟

هر روزه  ما در دعاها وپرستش ها و عبادت هایمان در جستجوی عیسی هستیم و ممکن است گاهی احساس تزلزل و  بی اعتمادی مواجه شویم.

آیا من و شما شبیه به پولس هستیم و از هدایا و تواناییهایمان در راههای متفاوت استفاده میکنیم؟

ما ایمان داریم که عیسی برای زندگی من و شما نقشه و هدفی دارد.

و حالا برمیگردیم به آیه ای  که در ابتدا با ان شروع کردیم

 ۶ من اطمینان دارم آن خدائی که در شما کار نیکوئی شروع کرد تا روز عیسی مسیح آنرا به کمال خواهد رسانید. 

این آیه را به خودتان بگویید و در انتها بگویید خداوند به من اعتماد دارد.

این آیه را به دیگران بگویید ودر آخر به دیگران اعتماد کنید و به آنان اعتماد به نفس بدهید

این آیه را به بدن عیسی یا همان کلیسا بگویید و ایمان داشته باشید که دوستی بین یک فرد و خداوند رشد خواهد کرد و باور داشته باشید که زندگی معنی و هدفی دارد.

آیا شما هم  می خواهید به اعتماد خداوند به خودتان برسید و از آن عبور کنید….

امیدوارم که برای شما هم چنین باشد و هر روز با اعتماد به خداوند رشد نمایید .

برکات خداوند با شما باشد

من اطمینان دارم آن خدائی که در شما کار نیکوئی شروع کرد …

پولس این مطلب را برای کلیسای فیلیپی که شهری مرفه در شمال یونان بود مینویسد این شهر امروزه در نزدیکی مرز بلغارستان است220px-Philippi_location

پولس در طول دومین سفر تبلیغاتی اش 50 ساله بود و 17 سال از مرگ و رستاخیر عیسا میگذشت .

وقتی پولس به فیلیپی رسید چه کرد ؟

فیلیپی در آن زمان  پر از رومیان و یونانیان بود و در آن زمان کتاب مقدس شرک محسوب میشد .در آن دوران یهودیان با  لقب  امتها نامیده می شدند.

پولس شنیده بود بعضی ازهموطنان او که زیاد هم نبودند در کنار رودخانه برا ی دعا کنار هم جمع می شوند. پولس به آنجا رفت و تعدادی از خانم ها را مشاهده کرد که برای دعا جمع شده اند.در بین آنها بانوی تاجر و محترمی هم  بود که هنگام موعظه پولس ، نزدیک آمده و پولس را در آغوش کشید و خود و همه خوانواده اش به مسیح ایمان آوردند و بدین ترتیب بنای کلیسای پل در فیلیپی آغاز شد.

اما اکنون پولس این نامه را به کلیسای فیلیپی در زمانی می نویسد که 10 سال است او در شهر رم زندانی است.

او از شادیها و نگرانیهای کلیسای فیلیپی زیاد شنیده است .زمانیکه گرد هم آمدن برای دعا آسان نیست و جامعه درکی از مجمع و اعضا( کلیسا) ندارد.

در آن زمان وفاداری به امپراطوری بسیار بالا بود .و فیلیپی شهری بود مستعمره روم پر از سربازان بازنشسته ارتش روم.

مستعمره روم امتیازی که دیگر شهرها نداشتند. شهری  که مورد علاقه رومیان بود و رومیان  می خواستند این شهر همچنان مستعمره باقی بماند.

در چنین شهری امپراطور بود که مورد ستایش قرار می گرفت نه مردی چون عیسی که باید ستوده میشد.

مردم شهر جماعتی بودند تحت تاثیر محیط خصمانه رومیان . اما بدتر از آن این بود که تشکیل کلیسا و اجماع هم جرم محسوب میشد.

و زمانی هم که کلیساو اجماعی شکل میگرفت تمایل به رفتن در جهات مختلف در اجماع وجود داشت ومدام  اختلاف بین چند تن از اعضای کلیسا بوجود می آمد و  همه ایمانداران از بودن در جمع  دلسرد بودند.

اگر ما در آن هنگام بودیم چه تصمیمی می گرفتیم ؟ پولس در آن زمان چه میتوانست بکند ؟

احتمال پراکندگی در فیلیپی بسیار بالا بود. اشتیاق به جهان اطراف و ظواهر دنیوی ، گرایش به یاس و تکه تکه شدن را بیشتر مینمود.

و در این میان پولس این جملات دقیق را برای آنها می نویسد:philippians-1

فیلیپیـان   فصل ۱  (ترجمه شریف)

  دعای پولس برای آنها  

 ۳ هر وقت که شما را به یاد می‌آورم خدا را شکر می‌کنم

 ۴ و در تمام دعاهایم نام شما را با شادمانی ذکر می‌کنم ۵ و بخاطر همکاری شما در انتشار انجیل که از اولین روز شنیدن آن تا به حال ادامه دارد خدا را سپاس می‌گویم.  ۶ من اطمینان دارم آن خدائی که در شما کار نیکوئی شروع کرد تا روز عیسی مسیح آنرا به کمال خواهد رسانید. 

او در این شرایط چگونه میتوانست اعتماد به نفس به کلیسای فیلیپی بدهد؟

او چگونه می توانست ایمان آنان را افزایش دهد ؟

چگونه عیسی به پولس اعتماد کرد؟چگونه عیسی به پولس اعتماد کرد و چه اتفاقی در راه دمشق برای پولس افتاد ، کسی که برای فشار به مسیحیان عازم این سفر بود.

او به شدت فریسی بود و مسیحیان  را سرکوب می کرد اما در راه دمشق مسیح بر او ظاهر شد نوری که مستقیم به چشمان او تابید و باعث کوری او شد.

 این بدان معنا نیست که عیسی پولس را انتخاب کرد و به او اعتماد کرد چون او دارای شخصیت و مهارت های خوب رهبری بود .  او برگزیده شد تا از این تواناییها در راه درست استفاده کند.وقتی به دمشق رسید نابینا بود و 3 روز در بستر بدون توان خوردن و آشامیدن بود . ولی اولین سوالی که پرسید این بود که عیسی کیست ؟ در جاییکه می دانست هیچ ایمانی به عیسا مسیح ندارد.

عیسی از آنانیاسیک مسیحی که در دمشق زندگی میکرد  خواسته بود که به دیدن پولس برود.

او به خانه حنانیا برای دیدن پولس آمد دستش را برروی پیشانی او گذاشت و او را شائول خواند و پولس بینایی خود را بدست آورد و از روح القدس پر شد .پس به سرعت تعمید گرفت

اعمال رسولان   فصل ۹  (ترجمه شریف)

 ۱۷ پس حنانیا رفت، وارد آن خانه شد و دست بر شائول گذاشت و گفت: «ای برادر، ای شائول، خداوند یعنی همان عیسائی که بین راه به تو ظاهر شد مرا فرستاده است تا تو بینائی خود را بازیابی و از روح‌القدس پر گردی.» ۱۸ در همان لحظه چیزی مانند پوسته از چشمان شائول افتاد و بینائی خود را بازیافت و برخاسته تعمید گرفت.  ۱۹ بعد از آن غذا خورد وقوت گرفت. شائول مدتی در دمشق با ایمانداران بسر برد.

حالا پولس شروع به تجزیه تحلیل اینکه چرا عیسی به او اعتماد کرده و بر او نمایان شده بود.

کرد اما او نیاز به تایید و اعتماد دیگران هم داشت.

آیا ایمان ما هم  از عیسی نشات گرفته است ؟ آیا ما درک می کنیم که خداوند ما را با شخصیت ها و هدایایی آفریده و ما باید آنها را بکار گیریم؟

آیا باور داریم که او در پادشاهی خود منتظر ماست؟

نقشه و هدف او برای زندگی ما چیست؟

هر روزه  ما در دعاها وپرستش ها و عبادت هایمان در جستجوی عیسی هستیم و ممکن است گاهی احساس تزلزل و  بی اعتمادی مواجه شویم.

آیا من و شما شبیه به پولس هستیم و از هدایا و تواناییهایمان در راههای متفاوت استفاده میکنیم؟

ما ایمان داریم که عیسی برای زندگی من و شما نقشه و هدفی دارد.

و حالا برمیگردیم به آیه ای  که در ابتدا با ان شروع کردیم

 ۶ من اطمینان دارم آن خدائی که در شما کار نیکوئی شروع کرد تا روز عیسی مسیح آنرا به کمال خواهد رسانید. 

این آیه را به خودتان بگویید و در انتها بگویید خداوند به من اعتماد دارد.

این آیه را به دیگران بگویید ودر آخر به دیگران اعتماد کنید و به آنان اعتماد به نفس بدهید

این آیه را به بدن عیسی یا همان کلیسا بگویید و ایمان داشته باشید که دوستی بین یک فرد و خداوند رشد خواهد کرد و باور داشته باشید که زندگی معنی و هدفی دارد.

آیا شما هم  می خواهید به اعتماد خداوند به خودتان برسید و از آن عبور کنید….

امیدوارم که برای شما هم چنین باشد و هر روز با اعتماد به خداوند رشد نمایید .

برکات خداوند با شما باشد